
کودکی ام
شخصیت و خنده هایم
روح سرشارم
همه ی هستی شیرینم
همه ی هوش زیرکانه ام
همه را در گذر سرد و لزج ثانیه ها،
گم کردم و به عمق حادثه رسیدم
حادثه ی تلخ سال های بزرگ شدن
سال های ساعت های رنگ پریده
عصرهای کرخت بیهودگی
همه ام در خطی واژگون و ممتدی از زمان
گذشت،گذشت
و امروز
به دنبال خاطراتم
هر روز خط محوی از زمان را مرور می کنم.
*((پرشنگ رحمان نژاد))*
نظرات شما عزیزان:
